English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5396 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
it filled their hearts with t U ترس زیاد دردل انها انداخت
direct arc furnace U کوره قوس الکتریکی مستقیم
coulomb's law U نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
discrete component U با مولفههای گسسته
microcomputer components U مولفههای ریزکامپیوتر
principal components method U روش مولفههای اصلی
components of displacement U مولفههای تغییر مکان
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
coupling of circuits U پیوست مدارها
circuitry U مجموعهای از مدارها
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
circuitry U مداربندی کردن ترتیب مدارها
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
glazing kiln U کوره لعابی کوره لعاب پزی
open hearth furnace U کوره روباز کوره زیمنس مارتین
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
recuperative furnace U کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
tunnel klin U کوره کانالی کوره تانل
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
diagnostic U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
buffer U مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
diagnostic U روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
total temperature U دمای کل
neel temperature U دمای نل
maximum temperature U دمای ماکزیمم
boyle's temperature U دمای بویل
brightness temperature U دمای درخشایی
mixture temperature U دمای اختلاط
operating temperature U دمای عملیاتی
annealing temperature U دمای تابکاری
critical isotherm U هم دمای بحرانی
internal temperature U دمای درونی
absolute temperature U دمای مطلق
transition temperature U دمای تحول
white heat U دمای سفید
critical temperature U دمای بحرانی
transition temperature U دمای فراگذری
kelvin temperature U دمای کلوین
barrel temperature U دمای پاتیل
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
transition temperature U دمای تبدیل
inversion temperature U دمای وارونگی
optimum temperature U دمای بهینه
cryogenic temperature U دمای سرمازایی
ambient temperature U دمای محیط
high temperature U دمای بالا
specific heat U دمای ویژه
room temperature U دمای اتاق
effective temperature U دمای موثر
brittleness temperature U دمای شکنندگی
brittle temperature U دمای شکنندگی
equiviscous temperature U دمای همدوسندگی
annealing point U دمای تابکاری
curie temperature U دمای کوری
reduced temprature U دمای کاهیده
aniline point U دمای انیلینی
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
softening temperature U دمای نرم شدن
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
rankin temperature scale U مقیاس دمای رانکین
blackbody temperature U دمای جسم سیاه
exhaust gas temperature U دمای گاز خروجی
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
rankine temperature scale U مقیاس دمای رانکین
t.g U دمای تبدیل شیشهای
geothermal gradient U شیب دمای زمین
geothermal gradient U گرادیان دمای زمین
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
isothermal process U تحول در دمای ثابت
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
thershold temperature U استانه دمای ذرات
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
thermodynamic temperature scale U مقیاس دمای ترمودینامیکی
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
yield point at elevated temperatures U نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
creep strength at elevated temperatures U مقاومت خزشی در دمای بالا
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
they U انها
yond U انها
those U انها
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
one of them U یکی از انها
the most that i can do U بیشتر انها
most of them U بیشتر انها
many of them U بسیاری از انها
who are they? U انها کی هستند
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
via U از طریق
tao U طریق
how far <adv.> U به چه طریق
to what extent <adv.> U به چه طریق
in what way <adv.> U به چه طریق
vi'a prep U از طریق
how U از چه طریق
way U طریق
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
many of them U عده زیادی از انها
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
similite U بهمان طریق
noway U به هیچ طریق
equally <adv.> U به همان طریق
dy drawing lots U به طریق قرعه
roads U طریق خیابان
road U طریق خیابان
officially U از طریق اداری
available by U در دسترس از طریق .....
hereditarily U به طریق ارث
just as well <adv.> U به همان طریق
in no wise U بهیچ طریق
by payment U از طریق پرداخت
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
it is a pity of them U دل ادم برای انها میسوزد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
extend U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
extending U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
extends U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
curtesy U زوج از انها ارث می برد
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
pepo U کدو و خیار ومانند انها
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
brass band U ادوات انها از برنج باشد
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
pose U قراردادن
set U قراردادن
poses U قراردادن
setting up U قراردادن
sets U قراردادن
posing U قراردادن
posed U قراردادن
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
query by example U سئوال از طریق مثال
by acceptance U از طریق قبولی نویسی
illegaly U از طریق غیر قانونی
in what manner U چطور بچه طریق
not even by [not even through] [not even by means of ] U نه حتی به وسیله [به طریق]
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
in or after this manner بدینسان [بدین طریق]
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
by tender U از طریق مزایده یا مناقصه
request mast U از طریق سلسله مراتب
road haulage U حمل از طریق جاده
volatility separation U جداسازی از طریق فراریت
c U آموزش از طریق کامپیوتر
crackleware U فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
grosbeak U سهره و سینه سرخ و مانند انها
tzigane U وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
to lay it on thick U قراردادن کارگذاشتن
to lay it on with a trowel U نهادن قراردادن
sampled U نمونه قراردادن
overlaying U رویهم قراردادن
carry (something) out <idiom> U گماردن ،قراردادن
positioned U قراردادن یاگرفتن
to hold responsible U مسئول قراردادن
overlay U رویهم قراردادن
kennel U درلانه قراردادن
marginalizing U در حاشیه قراردادن
marginalizes U در حاشیه قراردادن
compacting U تنگ هم قراردادن
marginalised U در حاشیه قراردادن
vise U در پرس قراردادن
Recent search history Forum search
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1The motherboard is also often referred to as the main board.
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1you still weren't very nice to him about it.
1for some time i did not have to speak much.
2crucification
1veterans
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com